تغییر لهجه در فن بیان

تغییر لهجه


تغییر لهجه در فن بیان : لهجه در یک تعریف ساده، عبارت است از گویشی متفاوت با معیار‌های استاندارد یک زبان؛ در این حالت معانی کلمات فرق نمی‌کند، بلکه نوع گفتن آن تغییر می‌کند. اگر معانی کلمات تغییر پیدا کند، باید آن را زبان مستقلی دانست.

ملاک گویش استاندارد، گویش مجریان اخبار در رادیو و تلویزیون‌‌های ملی هر کشور و بیشتر برگرفته از گویش پایتخت است. اینکه گفته شد «بیشتر» به آن دلیل است که در نمونه‌ای آشکار، گویش استاندارد پارسی ایرانی با لهجه اصیل تهرانی متفاوت است، اما به تلویح از گویش تهرانی به‌عنوان گویش استاندارد یاد می‌شود. (برخی گویش و لهجه را نیز از هم مجزا می‌دانند).

حتی مدل‌های خاص گفتاری نیز نوعی لهجه محسوب می‌شوند. ممکن است تلفظ شما هیچ تفاوتی با گویش استاندارد نداشته باشد، اما لحن و آهنگی که به کلام می‌دهید، متفاوت باشد و دیگران شما را با این لحن و آهنگ بشناسند. در این حالت شما دارای لحن خاص خود هستید که اجازه دهید آن را هم ذیل عنوان لهجه قرار دهیم چرا که مدل‌های تمرینی این دو یکی است. بنابراین مباحث این بخش (صرف نظر از آن که لهجه محلی دارید یا نه) برای تصحیح هر نوع الگوی لحنی در گفتار است.

عواملی که سبب ساخت لهجه (و نه زبان) می‌شوند، عبارتند از:
1- تغییر در الگوی واکه
2- تغییر در آهنگ واکه
3- تغییر در کشش واکه
4- تغییر در فرم‌های د‌هانی
5- تغییر همخوان در یک الگوی مشخص زبان‌شناختی
6- تفاوت در واجگاه همخوان‌

در عین حال یک لهجه می‌تواند محصول مکانیسم پیچید‌ه‌ای از تمام تغییرات فوق و حتی بیشتر از اینها باشد. با این همه تمام لهجه‌‌ها تابع الگویی از تغییرات، قابل مطالعه‌ هستند که در حوزه زبان‌شناسی می‌گنجد. لهجه نیز مانند زبان به‌شکل اکتسابی از محیط به‌دست می‌آید و در طبیعت دوم افراد جا خوش می‌کند. بنابراین برای تغییر لهجه باید طبیعت دوم را هدف قرار دهید. برای شروع بحث ترمیم لهجه و لحن کار را با یک تست ساده آغاز می‌کنیم (اگر لهجه ندارید اما از لحن گفتاری خود راضی نیستید، تمامی مباحث و تمرین‌های این بخش را با دقت دنبال کنید):

تست اول
1. مطالعه کتاب را متوقف کنید.
2. برای دقایقی به موضوعی فکرکنید.
3. مطلب دیگری نیست، تست را آغاز کنید و دقایقی به یک موضوع فکر کنید (مهم است که این تست را پیش از مطالعه ادامه مباحث انجام دهید).

بدون استثنا تمام کسانی که برای رفع لهجه خود به نگارنده مراجعه کرده‌اند، همگی یک وجه مشترک را داشته‌اند: همه آنها با لهجه فکر می‌کردند. موضوع ساده است، لهجه در طبیعت دوم قرار دارد و فکر نیز سمت و سوی طبیعت دوم را دارد. در واقع لهجه نه از اندام گفتار که از طبیعت دوم آغاز می‌شود. در واقع ما تابع عمان الگویی حرف می‌زنیم که فکر می‌کنیم. صدای فکر کردن خود را بشنوید! چقدر این صدا تابع همان لحن و آهنگی است که حرف می‌زنید؟

برای اطمینان از این ادعا، تست دوم را انجام دهید، اما یادتان باشد، پیش از شروع تمرین‌‌ها لازم است صدای حرف زدن محاوره‌ای خود را ضبط کنید (مثلا خودتان را معرفی کنید و بعد درباره یک موضوع – مانند آب و هوا- حرف بزنید). این نمونه ضبط شده هنگام شروع اولین تمرین لازم است چرا که میزان اصلی سنجش پیشرفت شماست.

تست دوم:
1. ابتدا به روال عادی به یک موضوع فکر کنید.
2. در مرحله بعد، صدای فردی بدون لهجه را در ذهن بیاورید (مانند یکی از مجریان خبر سراسری – نه استانی – یا یکی از دوستان بدون لهجه).
3. حال در ذهن خود صدای او را بشنوید و با همان صدا به موضوع‌تان فکر کنید.

آیا باز هم لهجه‌ای در میان است؟ چند درصد از لهجه ذهنی با همین تغییر الگوی صدای ذهنی از میان رفت؟ چقدر لحن‌تان تغییر کرد؟

بر خلاف روش‌های رایج تصحیح لهجه، برای شروع قائل به همین تصحیح الگوی ذهنی هستم. به همین دلیل تمرین‌‌ها از همین سمت و سو آغاز خواهند شد و در ادامه روش‌های رایج نیز با تغییراتی، مورد استفاده قرار خواهند گرفت.

تمرین اول: تقلید
1. فردی بدون لهجه را که بتوانید صدایش را به‌خوبی در ذهن خود بشنوید، درنظر آورید (هر چه این صدای ذهنی پر رنگ‌تر باشد، بهتر است).
2. حال برای لحظاتی با صدای او به موضوعی فکر کنید.
3. در ادامه با تقلید از نوع گویش او همان موضوع را تعریف کنید (تقلید صدا مورد نظر نیست، فقط همین اندازه که بدانید ادای چه کسی را در می‌آورید کافی است).
4. صدای خود را ضبط کنید.
5. حال دو صدای ضبط شده را با هم مقایسه کنید.

تمرین دوم: تکرار
1. چند فرد را که لهجه استاندارد دارند، در نظر بگیرید.
2. در همه حال با صدای آنها به موضوعات خود فکر کنید.
3. نکته مهم: در ابتدا سعی کنید در خلوت خود با گویش فرد منتخب حرف بزنید، در ادامه اگر می‌توانید، این عادت را وارد محیط خانوادگی کنید.

چرا در خلوت؟ باور کنید هیچ دلیل علمی ندارد. این پیشنهاد تنها به این دلیل تجربی بود که تمام مراجعان تصحیح لهجه، برای استفاده از گویش جدید در محیط، از احتمال برخورد منفی از سوی خانواده و دوستان صحبت می‌کردند. واکنش محیط به گویش جدید امری طبیعی است. مسئله‌ای که باید به آن آگاه باشید این است که لهجه محصول محیط است. درست مانند اینکه فردی معتاد بخواهد اعتیاد خود را ترک کند، اما همچنان با جمعی معتاد حشر و نشر داشته باشد. مسئله این است که در نهایت کدام یک از این دو قوا پیروز خواهند شد. در هر صورت امید است چنین مشکلی نداشته باشید و بتوانید تلاش خود را برای گفت‌وگوی بدون لهجه در محیط آغاز کنید.

تمرین سوم: لهجه ممنوع
1. به تمام نزدیکان اعلام کنید که تصمیم گرفته‌اید لهجه خود را ترمیم کنید.
2. از این پس با لهجه و با گویش محلی خود صحبت نکنید.
3. از تمام نزدیکان خود بخواهید، با شما به لهجه یا گویش محلی حرف نزنند (مهم نیست چقدر در انجام این کار موفق می‌شوند).
4. در همه حال با حفظ الگوی گفتاری فرد یا افرادی که صدای آنها را صدای ذهنی خود قرار داده‌اید، صحبت کنید.

ممکن است محیط در ابتدا خواسته شما را جدی نگیرد یا فراموش کند. باید به آنها حق دهید، چراکه طبیعت آنها چنین است. به یاد داشته باشید جنگ و دعوا راه‌حل نیست. همچنین بهتر است دامنه روابط خود با افراد فاقد لهجه را بیشتر کنید و اجازه دهید بیشتر آنها حرف بزنند. به این ترتیب طبیعت دوم الگو‌های جدید را فرا خواهد گرفت.

تمرین چهارم: اخبارگویی
1. یک خبر رادیویی یا تلویزیونی را ضبط کنید.
2. متن آن را بنویسید.
3. خبر را بخوانید و صدای خود را ضبط کنید.
4. دو صدا را با هم مقایسه کنید.
5. موارد اختلاف را یادداشت کرده، نسبت به تصحیح آنها تلاش کنید.
6. این تمرین را بسیار زیاد انجام دهید.

این مهم است که به گوش‌های خود اطمینان نکنید. مقایسه بین گفتار خود با گفتار الگو بهترین معیار سنجش است. برای شروع خودتان به‌راحتی می‌توانید موارد اختلاف را پیدا کنید، اما هرچه لهجه کمتر شود، به همان نسبت دریافت تفاوت‌ها سخت‌تر خواهد شد. از اینجا به بعد بهتر است از گوش دوم استفاده کنید؛ یعنی از یک‌نفر بخواهید با گوش دادن به دو صدای ضبط شده، تفاوت‌ها را بگوید. در این حالت همان دوست فاقد لهجه بسیار به‌کار می‌آید.

تمرین پنجم: بازسازی کلمات
1. با گوش کردن به گفت‌وگوی تهرانی زبان‌ها، کلمات متفاوت را پیدا کنید (مثلا «کیک» به جای «کِکس» در لهجه مشهدی یا «برای» به جای «سی» در لهجه لری و نمونه‌‌های دیگر در سایر گویش‌های محلی).
2. کلمات جدید را در قالب گفتاری خود قرار دهید.
3. به خود زمان بدهید؛ به مرور تفاوت‌ها کمتر و ظریف‌تر خواهد شد.

این مجموعه، تمرین‌‌های تصحیح لهجه است که در ظاهر بسیار اندک اما در عمل بسیار زیاد و سخت است. به هر حال پس از این هرچه می‌ماند فقط مراقبت است.

دقت داشته باشید مهم‌ترین کار برای ترمیم لهجه آن است که نه با لهجه حرف بزنید و نه لهجه محلی را بشنوید. به‌این‌ترتیب طبیعت دوم از لهجه خارج می‌شود.

تصحیح تمام زوایای لهجه با همین چند تمرین امکان‌پذیر نیست و تکنیک‌های آن بسیار به لهجه مبدا بستگی دارد. به عقیده نگارنده نمی‌توان فقط از یک الگو (مثلا خبرخوانی) برای ترمیم تمام لهجه‌‌ها استفاده کرد. اگر دقت کرده باشید شمالی‌ها واکه «آ» را چیزی بین «آ» و «اَ» و گاهی «اُ» تلفظ می‌کنند. در این حالت تمرین‌هایی مانند خبرخوانی فرم د‌هان را تغییر نمی‌دهد، بلکه باید روی الگوی صحیح تولید واکه‌‌ها کار کرد.

در برخی موارد نیز لهجه ناشی از تغییر همخوانی است. نمونه بارز این مورد آذری زبان‌ها هستند که در گویش‌شان «ق» تبدیل به «گ» می‌شود. برای رفع این اختلالات باید مجموع تمرین‌‌های تولید همخوانی در دستور کار قرار گیرند.

با وجود این، روند ترمیم لهجه یک روند خلاق و خارج از محدوده یک یا چند الگوی تمرینی خاص بوده، نیازمند بررسی‌‌هایی فراتر از دلایل بروز لهجه و همچنین گاه استفاده از روش‌های ابتکاری است (در مورد یکی از مراجعانم توهین و تحقیر کارآمد افتاد). با این همه، جالب است بدانید در تمام موارد توجه به طبیعت دوم، حکم نخ تسبیح را داشته، سبب بقای دستاورد‌های تمرین شده است. بنابراین از کنار این تجربه به سادگی نگذرید و بیهوده سراغ این تمرین یا آن تمرین نروید، مهم طبیعت دوم است. به همین دلیل است که یکی از اصول اولیه در فراگیری زبان‌های خارجی، فکر کردن با استفاده از زبان مقصد است.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *


CAPTCHA Image
Reload Image