بزرگترین دروغ در بازاریابی

بزرگترین دروغ در بازاریابی

بزرگترین دروغ در بازاریابی : اگر به محتوای تجاری و بازرگانی در رسانه های مختلف و در طی ماه ها و روزهای گذشته توجه کرده باشید، حتما متوجه معرفی آخرین گجت عرضه شده توسط شرکت اپل بنام ساعت اپل یا همان اپل واچ شده اید. نکته ای که در این گونه تبلیغات تاکید بسیار زیادی بر روی آن می شود اطلاعات ارائه شده توسط این ساعت ها به مصرف کننده است که البته در مجموع می توان گفت همگی غیر قابل استفاده هستند. به طور حتم همگی ما تعداد قدم های کوتاه و بلند و تعداد ساعات خواب خودمان را می شماریم و تحت کنترل داریم، اما در عمل هیچ گونه عکس العملی نسبت به آنها نشان نمی دهیم و البته همچنان که این فرهنگ اندازه گیری کردن هر چیز موجود در اطراف خودمان بیشتر و بیشتر می شود، به نظر می رسد که در واقع تنها در حال اندازه گیری کردن هستیم و دقیقا خودمان هم نمی دانیم که به دانستن و اندازه گیری چه چیزی نیاز داریم.

برای افراد حرفه ای و یا حتی آن دسته از افراد آماتور که عزم جدی در کار و فعالیت خودشان دارند این موضوع اندازه گیری کردن ها در حال حاضر از اهمیت بیشتری برخوردار می باشد. مطمئنا زمانی که شما از اطلاعات بیشتر و بهتری برخوردار باشید از آموزش و طبعا عملکرد بهتری هم برخوردار می باشید و برای هر کس دیگری غیر از این ارتباط موجود بین اطلاعات و بهبود عملکرد و وضعیت موجود از قدرت کمتری برخوردار می باشد. در حقیقت ما همواره در پی دنبال کردن قدم های خودمان هستیم، اما سوال اینجاست که آیا واقعاً با این کار وضعیت سلامت ما بهبود پیدا می کند؟
موقعیت مشابهی هم در زمینه بازاریابی وجود دارد: ما به حجم انبوهی از اطلاعات در مورد کمپین ها، تعداد بازدید کننده گان، میزان تعامل، اشتراک گذاری در شبکه های اجتماعی و هر آنچیزی که در زیر این آسمان در ارتباط با فعالیت های بازاریابی خودمان وجود دارد(اگر که واقعاً شرایط آب و هوایی اثر گذار بر نتایج بازاریابی ما باشد) دسترسی گسترده ای داریم. مدیران ارشد بازاریابی امروزی، همراه و در کنار کارکنان بخش خودشان باید سراسر غوطه ور در اطلاعات، نتایج تجزیه و تحلیل و آمار و معیارهای مختلف باشند. در این رابطه حجم انبوهی از ابزار و زیرساخت های مختلف برای تهیه و پردازش این اطلاعات و در اختیار قرار دادن آنها هم وجود دارد که البته برای استفاده از آنها در برخی موارد مجبور به صرف هزینه های بسیار گزافی هستیم. واقعاً چرا؟ تنها به خاطر اینکه فرهنگ و دانش قالب در این زمینه اینچنین دیکته می کند گه دسترسی داشتن به این اطلاعات موجب می شود ما بازاریابان بهتری در عرصه کار و زندگی خودمان باشیم.

این همان دروغ بزرگ است و البته دروغی است که خواسته یا ناخواسته اجازه ورود آن به زندگی خودمان و تغییر رفتار خودمان را صادر می کنیم. در واقع اطلاعات باید قادر باشد بر چشم انداز و دیدگاه ما تاثیر بگذارد و زمینه های جدیدی را برای ما روشن کند، اما چیزی که در واقع شاهد آن هستیم اینست که این اطلاعات همگی تنها بر انباشته شدن اطلاعات مختلف بر ذهن ما و چشم انداز آینده کمک می کند و در عمل تنها نقاط کور جدید و ناشناخته ای را برای ما فراهم می آورد.

دقیقا همانند دونده ای که با غرق شدم در اطلاعات مختلف آماده شده توسط اپل واچ خودش از دیدن منظره مه صبحگاهی یا حتی دیدن چاله ای در جلوی پای خودش غافل می شود، ما هم با سرگرم شدن در این اطلاعات فرصت های عادی و طلایی خودمان را از دست می دهیم و از بسیاری عناصر مهم دیگر غافل می شویم.

بله، اطلاعات در دنیای بازاریابی امروز از اهمیتی حیاتی برخوردار است. هر قدر میزان اطلاعات در دسترس ما بیشتر باشد، فرصت های بیشتری برای استفاده در اختیار خواهیم داشت. اطلاعات خوب و مناسب در هر کمپینی موجب افزایش اثربخشی و بهره وری ما در هر کمپینی می شود، در حقیقت شرایط مساعد حاصل از اطلاعات خوب غیر قابل تصور است، اما در این میان خطرات بسیار زیادی هم وجود دارد. اطلاعات می تواند ما را تبدیل به بازاریابانی مجهول کند که همواره در انتظار رسیدن پاسخی برای موفقیت هستیم که در حقیقت تا خودمان حرکت و فعالیتی عملی نداشته باشیم از راه نمی رسد. اطلاعات موجب تبدیل شدن ما به بازاریابان بیش فعالی می کند که همواره به امید نتیجه گرفتن تغییرات مکرر و بی پایانی را ایجاد می کنیم.

به منظور دوری کردن از این دام ها باید سعی به تغییر دیدگاه خودمان از دروغ بزرگ به سوی حقیقتی بهتر و برتر داشته باشیم: فهم و بینش نسبت به محیط ما را تبدیل به بازاریابان به مراتب بهتری می کند. اطلاعات، بدون توجه به میزان پیچیدگی آن تنها بخشی از راه حل موفقیت است. بلکه بازاریابان باید این اطلاعات خام را درک کنند. آنها باید مخاطب خود، پیشنهاد های خود، رقبای خود و مجموعه گسترده ای از دیگر نشانه ها و سیگنال ها را در یک محیط دینامیک درک کنند. بازاریابان باید بتوانند بدون اتکا به دروغ و حیله جنبه های مثبت هر محصولی را معرفی کنند، قدرت برند را بشناسند و داستانهایی ارائه کنند که برای مخاطب ارزشمند باشد. تمامی این موارد به شکل گرفتن دانشی کمک می کند که منجر به موفقیت فعالیت های بازاریابان می شود.

بازاریابان نباید اجازه دهند که در اطلاعات خام غرق شوند، بلکه باید یاد بگیرند چه نوع اطلاعاتی را چگونه مورد استفاده قرار دهند. بهترین بازاریابان شیوه برقراری تعادل بین کمیت و کیفیت و اتخاذ تصمیم های مناسب و منطبق با آنها را می دانند.

دروغ های بسیاری در دنیای بازاریابی وجود دارد، اما حداقل اجازه دهید این یک مورد ما را از خلاقیت و داشتن اعتبار در کار و فعالیت خودمان باز ندارد.
نوشته محمدرضا گل آقائی

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *


CAPTCHA Image
Reload Image