نوروز در زمان سلسله هخامنشیان

نوروز در زمان سلسله هخامنشیان کوروش دوم بنیانگذار هخامنشیان، نوروز را در سال ۵۳۸ قبل از میلاد، جشن ملی اعلام کرد. وی در این روز برنامههایی برای ترفیع سربازان، پاکسازی مکانهای همگانی و خانههای شخصی و بخشش محکومان اجرا مینمود. این آیینها در زمان دیگر پادشاهان هخامنشی نیز برگزار میشدهاست. در زمان داریوش یکم، مراسم […]
چگونه به هدف بزنیم؟

چگونه به هدف بزنیم؟ چگونه به هدف بزنیم؟ در آن سوی مرغزار نشانه ی کوچکی که از درختی آویزان شده بود به چشم می خورد. جنگجوی اولی تیری را از ترکش بیرون می کشد. آن را در کمانش می گذارد و نشانه می رود. کماندار پیر از او می خواهد آنچه را می بیند شرح […]
الماس

الماس بعضی وقتا آدما الماسی تو دست دارن، بعد چشمشون به یه گردو می افته دولا میشن تا گردو رو بردارن، الماسه می افته تو شیب زمین، قل میخوره و تو عمق چاهی فرو میره، میدونی چی می مونه؟ یه آدم… یه دهــــــن بـــاز…. یه گـــــــردوی پـــــوک …. و یه دنیـــــاحســـــــرت…. مواظب الماس های زندگی […]
داستان عذاب وجدان

داستان عذاب وجدان این متن،جزو ۱۰ متن برتر از نگاهمجله معتبر فوربس هستش این متن،سه مرتبه در این لیست،در مقام اول قرار گرفته ﯾﻪ ﭘﺴﺮ ﻭ ﺩﺧﺘﺮ ﮐﻮﭼﻮﻟﻮ ﺩﺍﺷﺘﻦ ﺑﺎ ﻫﻢ ﺑﺎﺯﯼ ﻣﯿﮑﺮﺩﻥ،ﭘﺴﺮ ﮐﻮﭼﻮﻟﻮ ﯾﻪ ﺳﺮﯼ ﺗﯿﻠﻪ ﻭﺩﺧﺘﺮﭼﻨﺪﺗﺎﯾﯽ ﺷﯿﺮﯾﻨﯽ ﺩﺍﺷﺖ،ﭘﺴر ﮔﻔﺖ: ﻣﻦ ﻫﻤﻪ ﺗﯿﻠﻪ ﻫﺎﻣﻮ ﺑﻬﺖ ﻣﯿﺪﻡ وﺗﻮ هم ﻫﻤﻪ ﺷﯿﺮﯾﻨﯽﻫﺎﺗﻮ ﺑﻪ ﻣﻦ ﺑﺪﻩ، ﺩﺧﺘﺮ […]
شهامت گذشتن از گردوها

شهامت گذشتن از گردوها خیلیها دلشان به گردو بازی خوش است و از این غافلند که آنچه گرانبهاست و ارزش بیشتری دارد سبدی است که این گردو ها در آن جمع شده اند. حکایت میکنند که روزی مردی ثروتمند سبدی بزرگ را پراز گردو کرد، آن را پشت اسب گذاشت و وارد بازار دهکده شد،سپس […]
پیرمرد خاص

پیرمرد خاص پیرمردی 85 ساله که سر و وضع مرتبی داشت، درحال انتقال به خانه سالمندان بود همسر 70 ساله اش به تازگی درگذشته بود و او مجبور بود خانه اش را ترک کند. پس از چند ساعت انتظار در سرسرای خانه سالمندان، به او گفته شد که اتاقش حاضر است. پیرمرد لبخندی بر لب […]
چگونه نزد مدیر خود محبوب باشیم؟

چگونه نزد مدیر خود محبوب باشیم؟ سلطان محمود و ایاز چگونه نزد مدیر خود محبوب باشیم؟ مي گويند سلطان محمود غلامي به نام اياز داشت كه خيلي برايش احترام قائل بود و در بسياري از امور مهم نظر او را هم مي پرسيد و اين كار سلطان به مزاق درباريان و خصوصا” وزيران او خوش […]
چرا حواسمان پرت حاشیه ها می شود؟

چرا حواسمان پرت حاشیه ها می شود؟ تعدادی از فارغ التحصیلان دانشگاهی که بعد از چند سال موفقیت های خوبی در کار و زندگی کسب کرده بودند، با هم قرار گذاشتند که به دیدار یکی ز اساتید دانشگاه خود بروند، مشکل اکثر آن ها گله و شکایت از استرس ناشی از کار بود. در این […]
کشاورز بدهکار و دختر مدبر

کشاورز بدهکار و دختر مدبر در روستایی کشاورزی زندگی می کرد که پول زیادی را از پیرمردی قرض گرفته بود و باید هرچه زودتر به او پس می داد کشاورز دختر زیبایی داشت که خیلی ها آرزوی ازدواج با او را داشتند وقتی پیرمرد طمعکار متوجه شد کشاورز نمی تواند پول او را پس بدهد […]
ملا نصرالدين و بهرهگيري از استراتژي تركيبي بازاريابي

ملا نصرالدين و بهرهگيري از استراتژي تركيبي بازاريابي ملا نصرالدين هر روز در بازار گدايي ميکرد و مردم با نيرنگي٬ حماقت او را دست ميانداختند. دو سکه به او نشان ميدادند که يکي شان طلا بود و يکي از نقره. اما ملا نصرالدين هميشه سکه نقره را انتخاب ميکرد. اين داستان در تمام منطقه پخش […]